چت روم

زن و مرد از راهي مي رفتند، ماموران آنها را ديدند وآنها را خواستند!
پرسيدند شما چه نسبتي با هم داريد؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهريم
ماموران مدرك خواستند،
زن و مرد گفتند نداريم !
ماموران گفتند چگونه باور كنيم كه شما زن و شوهريد ؟!
زن و مرد گفتند براي ثابت كردن اين امرنشانه هاي فراواني داريم ... !
اول اينكه آن افرادی كه شما مي گوييد دست در دست هم مي روند، ما دستهايمان از هم جداست!
دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت كردن به هم نگاه مي كنند، ما رويمان به طرف ديگريست!
سوم آنكه آنها هنگام صحبت كردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف مي زنند، ما احساسي به هم نداريم!
چهارم آنكه آنها با هم بگو بخند مي كنند، می بینید که، ما غمگينيم!
پنجم، آنها چسبيده به هم راه مي روند، اما يكي ازما جلوترازدیگری مي رود!
ششم آنكه آنها هنگام با هم بودن كيكي، بستني ای، چيزي مي خورند، ما هيچ نمي خوريم!
هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترين لباسهايشان را مي پوشند، ما لباسهاي کهنه تنمان است.. !
هشتم، ...

ماموران گفتند
خیلی خوب،
برويد،
برويد،..
فقط بروید ... !!!

این اتفاق تاسف بار در محله ی جردن رخ داده



مادر دختر 7 ساله از خانه بیرون میرود برای خریدبعد از 10 دقیقه دختر درب



خانه ی همسایه را میزند پسری 27 ساله به اسمه



کامران در رو باز میکنه با روی خو شی با سارا صحبت میکند سارا میگوید



من تنهام میشه بیایید خانه ی ما زیر غذا رو کم کنید تا مادرم برسه من از
گاز



میترسم وگرنه خودم این کار انجام میدادم،کامران که متعجب شده بود به



خانه ی دختر 7 ساله(سارا) میرود،وقتی کامران وارد میشود میبیند گاز



روشنه زیره گاز رو کم میکنه بعد سارا برای کامران یک لیوان شربت میاره



داخل شربت داروی بیهوشی ریخته بود،کامران با خوردنه شربت به خوابی



عمیق فرو میرود در همین لحظه سارا داد میزنه دارا بیا یه نفرسره کار



رفته همه ی این متن رو خونده

سلام دوستای گلم من خیلی وقته به وبم سر نمیزنم و کنارش گذاشتم اخه مشکل پیدا کرده بود ولی الان تصمیم گرفتم که ادامش بدم البته با یه وبلاگ جدید....اگه حمایتم می کنید در قسمت نظرات بگید تا دوباره شروع به کار کنم.اگه موافقت می کنید بهم بگید به نظرتون از چه سایتی وبلاگمو بسازم؟؟؟؟ loxblog      blogfa      persianblog      ویا.....

ممنون

سلام بازم سلام به همه دوستای گلم امروزم اومدم با یه دستبند جالب دیگه. امیدوارم اینم با مزاجتون سازگار باشه!!!!!! منم که خودم خیلی دوسش دارم. البته من همه مدل هایی رو که میذارم رو دوست دارم.

به پریسا: راجع به انگشتر همون جور که گفتی دو طرفشو محکم میدوزیم.و راجع به طرح های آلفا منم طرح هاشو دارم ولی چون خودم نبافتم و بلد نیستم ببافم نمی تونم بذارم اگه تو بلدی بهم یاد بده که بذارم تو وبم.

سلام بازم یه دستبند باحال دیگه. خوشتون اومد؟؟؟؟؟؟ اگه خوشتون اومد یه امتیاز دیگه به وبلاگم بده.

سلام دوستام. امروزم انگشتر آوردم با خودم. راستی جدیدا کم نظر میدید مگه دوست ندارید این طرح هامو؟؟؟؟؟؟ میاید میبینید بی نظر نرییید دیگه.

راستی اگه وبلاگمو دوست دارید از این گوشه به وبم امتیاز بدید ممنون.

یادتون نره!!!!!!

سلام دوستای خوبم از نظراتتون واقعا ممنوووونم. میدونید من خیلی دوست داشتم اگه شما هم کارای دستی جالبی بلدید مثل این دستبندا ... یا از تو اینترنت پیدا میکنید برام بفرستید تا تو وبم بذارم.

امروز طرز بافت همون جامدادیه رو گذاشتم واقعا بافتش سخته من که میخوام از اول تابستون شروع کنم ببافم شاید آخر تابستون تموم شه!!

راستی اینم بگم که از هر طرح باید 2تا یا 3 تا بافت وبهم دوخت سپس برای دو قسمت کناری اش شروع به بافت کنید تا زمانی که یک مربعی بدست بیاد و آنها را هم به بقیه بدوزید در آخرشم که زیپ رو بهش بدوزید. امیدوارم خوشتون بیاد بی نظر نی هاااااااااااااااا!!!!

سلام دوستای گلم اینم از جا سوییچی پاندا .امیدوارم دوسش داشته باشید. راستی یکی پرسیده بود چطور جاسوییچی اش کنیم. ما برای بافت این طرحها نخ ها را به صورت تار های جدا در میاریم ولی واسه اینا باید نخ دولا استفاده کنیم و میشهه برای راحتی فقط سر نخ های متصل را گره زد به سوزن ته گرد وصل کرد و بعد از اتمام کار اونو از توی سوزن ته گرد در آورد و به قلاب جا سوییچی انداخت البته اگه قلابتون کلفته سعی کنید بجای سوزن ته گرد از چیزی مثل میخ استفاده کنید اینجوری:

یا اینکه می تونید مثل این عکسه پایین کارای بالارو نکنید و اینجوری به قلاب وصل کنید

راستی بی نظر نری هاااااااااااااااا!!!!!!!!!

لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت

سلام بخاطر درخواست دوستان یه طرح ساده و اسون برای دستبند دوستی گذاشتم که به نظرم برای شروع خوب باشه البته این متنش به زبان اصلی است و اگر صبر کنید تا چند روز دیگه ترجمه شده شو میذارم.